English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (95 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
constructive placement U تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
named departure point U نقطه مشخص برای حرکت
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
loading point U نقطه بارگیری
point of loading U نقطه بارگیری
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
midpoints U نقطه میانی یا نزدیک مرکز
midpoint U نقطه میانی یا نزدیک مرکز
despatch money U پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
center face off spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center ice spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
portcapacity U فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
elsewhere U نقطه دیگر
telematics U نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
offset distance U مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
azimuth U نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mutilation table U جدول راهنمای بارگیری خودروها
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
circulations U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulation U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
photo nadir U مرکز خط المرکزین عکس نقطه لولای عکس هوایی
basing point U نقطه مبدا برای قیمت
spot weld U نقطه جوش دادن
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
intercept point U نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
nurses U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurse U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
morse alphabet or code U الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
pedrail U اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
signal center U مرکز مخابرات
communication center U مرکز مخابرات
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
carried U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carry U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
area signal center U مرکز مخابرات منطقه
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
telpak U سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
high resolution bit mapped display U تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
to have done U برای کسی [دیگر] انجام دادن
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
central exchange U مرکز تلفن خودکار
exchange office U مرکز تلفن خودکار
switching central U مرکز تلفن خودکار
telephone exchanges U مرکز تلفن خودکار
telephone central office U مرکز تلفن خودکار
telephone exchange U مرکز تلفن خودکار
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
cone penetrometer U وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
junction selector U مرکز تلفن خودکار سلکتوری
tandom exchange U مرکز تلفن خودکار تاندوم
hard stand U بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
automatic toll exchange U مرکز تلفن خودکار سیستم سلکتوری
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
spot U نقطه
speck U نقطه
dotty U نقطه نقطه
prick U نقطه
specks U نقطه
pricks U نقطه
pricking U نقطه
ellipsis U سه نقطه [...]
spots U نقطه
periods U نقطه
period U نقطه
stpular U نقطه نقطه
pricked U نقطه
neel point U نقطه نل
dot U نقطه
punctation U نقطه
ice melting point U نقطه یخ
ice point U نقطه یخ
point to point line U خط نقطه به نقطه
point to point U نقطه به نقطه
point U نقطه
full stops U نقطه
punctum U نقطه
punctulate U نقطه نقطه
punchation U نقطه
punctate U نقطه نقطه
speckle U نقطه
jotted U نقطه
full stop U نقطه
dotting U نقطه
spotter U نقطه نقطه
jots U نقطه
jot U نقطه
tittle U نقطه
two dots one dash line U خط دو نقطه یک خط
crossing points U نقطه تلاقی
spot welding U نقطه جوش
estimated position U نقطه تخمینی
eutetic point U نقطه اتکتیک
neutral point U نقطه صفر
neutral point U نقطه نول
eutectic point U نقطه اوتکتیک
estimated position U نقطه براوردی
melting point U نقطه گداز
dot prompt U نقطه اعلان
neutral point U نقطه بی اثر
neutral point U نقطه خنثی
dot pitch U درجه نقطه
melting point U نقطه ی ذوب
crossing point U نقطه تلاقی
melting point U نقطه ذوب
f.n.p U نقطه گداز
standpoints U نقطه ثابت
plots U نقطه موقعیت
plotted U نقطه موقعیت
balanc point U نقطه تعادل
directing point U نقطه نشانی
nodal point U نقطه اغاز
face off spot U نقطه رویارویی
semicolon U واوک و نقطه
dewpoint U نقطه شبنم
point U نقطه نوک
nodal point U نقطه ایست
plot U نقطه موقعیت
extreme point U نقطه حدی
link U نقطه الحاق
standpoint U نقطه ثابت
distributing point U نقطه توزیع
standpoint U نقطه نظر
standpoints U نقطه نظر
measuring point U نقطه سنجش
measuring junction U نقطه سنجش
exchange point U نقطه تعویض
exit point U نقطه خروج
seperation point U نقطه جدایی
exit point U نقطه مرگ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com